بی خانمانی مردمی که به جای عیدقربان سرمادارند
80روز از زلزله غم انگیز آذربایجان گذشت. هنوز چادرهای بسیاری از مردم به خانه و یا حتی کانکس تبدیل نشده است!
برای دیدار با مردم داغ دیده از زلزله آذربایجان و توزیع درب وپنجره های مددجویان بهزیستی بخش خواجه همراه دکتررحیمی وچند نفر ازدوستان درحاشیه آن تهیه گزارشی از وضعیت مردمان این منطقه
ساعت 9 صبح عید قربان شهرخواجه رابه طرف روستاهای مسیرجاده اهرترک می کنیم دراولین روستا که شاملو نام دارد که درزبان محل (ایمجه) می گویند توقف می کنیم همه مشغول کارساخت وساز هستند ازدیدن ماخیلی خوشحال می شوند وبادیدن ماشینهای حامل دروپنجره های کانکسها پیگیرمابقی کانکسها هستند که تحویل نداده اند10نفرازمددجویان وسایل را تحویل می گیرندودومین روستای روستای خرمالواست که وضیعت این روستاهم چندان تعریفی نداردساخسلودیگرروستای است که به آن سرمی زنیم خانم های روستای مشغول شستشویی لباسها دررودخانه نزدیک روستا هستند که دستهایشان نشانگرسرما ی آب است که بعضی ها نیز درحال تقسیم قربانی دربین اهالی روستا هستند. چهارمین روستاقراجه می باشد که باتوجه به آتش سوزی چادرهای درچندروزگذشته که منجربه فوت یک نفرهم شد خبرسازشده است مکان روستا برای ساخت وسازعوض شده است عده ای ازمردم نحوه توزیع لوازم ساختمان گلایه می کنندکه بعضی هاباتوجه به داشتن امکانات برای تکمیل ساختمان خود وحتی حیاط ساختمان ازآجرها عمومی استفاده می کنند این درحالی است اگراین لوازم به مهندس ناظرتحویل بدهند وبه تعدادنیازتحویل اهالی می شود.مسیر خودرابه جاده ی خواجه ورزقان عوض می کنیم و70کیلومتری ازروستای قراجه به روستای هیق می رسیم که به نظرمی رسدساخت وسازدراین روستا پیشرفت خوبی داردوچایکندی وچخماغ بولاغ که اکثر پس لرزه هادراین روستاها اتفاق می افتد،سوز سرما دراین روستاها بیداد می کند.آخرین روستاهای است که به دلیل نزدیکی شب وگرسنگی وسردی هواباعجله سری به این دو روستا می زنیم وروانه مسیر خود به طرف خواجه که ازورودی تافلکه این شهرمملوازماشین های سنگین است ،که اسکان استانهای مازنداران ،آذربایجان غربی ، کردستان دراین شهرتدراک دیده شده است.
سرما رسيد. ماجرا به همين سادگي است. به سادگي «يك نفر دارد اينجا ميسپارد جان». به سادگي «يادم تو را فراموش».
سرما رسيد. تلگراف قصه شايد اين باشد: «مناطق زلزلهزده. مردم بيسر پناه. چادرهايي كه نه تنها بدل به خانه كه تبديل به كانكس هم نشدهاند. دستهاي كرخت كودكانه، مويه يك زن. مردي كه ميشكند در خود. سرمايي كه آوار شده بر آوارگان زلزله. دولتي كه همه جا را ساخته و مرتب تحويل داده طبق آمار، اسنادش هم موجود است حتما! و ما... مايي كه شانه بالا مياندازيم فقط. خلاص»
نظرات شما عزیزان:
|